جدول جو
جدول جو

معنی مژک دار - جستجوی لغت در جدول جو

مژک دار(خوَدْ / خُدْ نُ / نِ / نَ)
دارندۀ مژک. سلول منفرد و یا بافتی که دارای مژک است (مانند یک پارامسی که یک سلول منفرد و یک حیوان تک سلولی است که حول بدنش دارای مژک است و بافت پوششی داخلی قصبه الریه). رجوع به مژک و مژک داران شود
لغت نامه دهخدا
مژک دار
آنکه دارای مژک است. یا مژک داران. رده ایست از جانوران تک سلولی که آب زی هستند و حول غشا محافظ بدن آنها را تعداد زیادی مژکهای لرزان فراگرفته واین مژکها هم وسیله حرکت این رده از حیوانات است و هم وسیله اخذ طعمه آنهامیباشد. غالب مژک داران در آبهای شیرین راکد میزیند. بهترین نمونه این رده استنور و ورتیسل وپارامسی میباشند که در اکثر آبها فراوان هستند انفوزوارها خیسه ها
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ملک دار
تصویر ملک دار
دارای ملک، دارای آب و زمین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ملک دار
تصویر ملک دار
مملکت دار، پادشاه، فرمانروا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ملک داری
تصویر ملک داری
مملکت داری، پادشاهی، فرمانروایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ملک داری
تصویر ملک داری
داشتن ملک، دارای آب و زمین بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشک سار
تصویر مشک سار
جایی یا چیزی که از مشک خوش بو شده باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مال دار
تصویر مال دار
متمول، ثروتمند، صاحب مال، صاحب چهارپا و ستور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پتک دار
تصویر پتک دار
آهنگر، آنکه پیشه اش ساختن آلات و ادوات آهنی است، پیشه وری که آهن را در کوره سرخ می کند و از آن آلات و ادوات آهنی می سازد، نهامی، نهامین
فرهنگ فارسی عمید
(مُ / مِ ژَ)
رده ای از جانوران تک سلولی که در آب زندگی میکنند و اطراف غشاء محافظ بدن آنها را مژکهای لرزان احاطه کرده است. حرکت این مژکها هم موجب تغییر مکان حیوان است و هم وسیلۀ اخذ طعمه آنهاست. از این رده میتوان ورتیسل و پارامسی را نام برد. انفوزوارهای مژک دار. (از دایره المعارف کیه و لاروس بزرگ و جانورشناسی فاطمی). رجوع به مژک و مژک دار شود
لغت نامه دهخدا
(خوَدْ / خُدْ نُ / نِ / نَ)
دارای مژه. دارندۀ مژه، مژکدار. رجوع به مژکدار شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از مرغ دار
تصویر مرغ دار
آنکه مرغ نگاهداری کند کسی که بتربیت مرغان پردازد
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که دارای مهر است، کسی که در در بارهای قدیم سمت مهرداری داشته (صفویه)، توضیح در عهد صفویان مهردار یا وزیر مهر همیشه در مجلس شاه نزدیک وی می نشسته است. مهر داران شاه سه تن بوده اند: یکی مقرب الخالقان مهر دار مهر همایون یا وزیر مهر دیگری مهر دار مهر شرف نفاذ و این دو هر یک قسمتی از نامه ها و فرمانهای شاهی را مهر میکرده و برخی از احکام را نیز بهر دو مهر میرسانیده اند. سومی مهر دار قشون که فقط احکام مربوط بسرداران و سپاهیان و مسایل جنگی را مهر میکرد: (او را مهر دار کرد که همه وقت در پیش نظر نشسته بشرف مکالمه و همزانی مشرف باشد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مزه دار
تصویر مزه دار
آنچه دارای مزه است، غذایی که دارای طعم خوش مزه است لذیذ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موج دار
تصویر موج دار
درفشنیک کوهه دار
فرهنگ لغت هوشیار
مالدار: وسخواستک خواستا کمند توانگر، چار پا دار دارای مال ثروتمند غنی: مالداری را شنیدم که ببخل اندر چنان معروف بود که حاتم طائی در کرم، صاحب چارپایان (اسب و استر و غیره)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محل دار
تصویر محل دار
نگاهدارنده محل، نگهبان و حارص محله شهر
فرهنگ لغت هوشیار
زمین دار، فئودال، مالک، ملاک، صاحب ملک
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از موج دار
تصویر موج دار
Rippling
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مزه دار
تصویر مزه دار
Flavored
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مزه دار
تصویر مزه دار
ароматизований
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از موج دار
تصویر موج دار
ondulante
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از موج دار
تصویر موج دار
wellend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از موج دار
تصویر موج دار
golvend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مزه دار
تصویر مزه دار
gearomatiseerd
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از موج دار
تصویر موج دار
хвильовий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از موج دار
تصویر موج دار
falujący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از موج دار
تصویر موج دار
волнистый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مزه دار
تصویر مزه دار
приправленный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مزه دار
تصویر مزه دار
aromatyzowany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مزه دار
تصویر مزه دار
aromatisiert
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از موج دار
تصویر موج دار
ondulante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مزه دار
تصویر مزه دار
saborizado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
مملو از بوی مشک، ماسکی
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از مزه دار
تصویر مزه دار
con sabor
دیکشنری فارسی به اسپانیایی